قبل از اینکه شیرجه بزنم توی نوشتهی امشب، دوست دارم دربارهی طرح کوچهگردان عاشقِ جمعیت امام علی(ع)، یکم بگم. اگر دوست داشتید توش مشارکت کنید. محور فعالیتهای این جمعیتِ عمدتا دانشجویی، رسیدگی به وضعیت کودکان کاره. این مجموعه با کمک خیرین، تعدادی خونهی علم در مناطقی که نزدیک به سکونت کودکان کاره، درست کرده که به بچهها و خانوادههاشون علم و هنر و فن یاد میدن تا هم سواد خوندن و نوشتن داشته باشند هم کاری رو یاد بگیرند تا به جای گشتن سر چهارراهها و توی سطلهای زباله، از راه بهتری درآمد داشته باشند. یکی از طرحهایی که هر ساله در شب شهادت حضرت علی(ع) با کمک عموم خیرین اجرا میکنند طرح کوچه گردان عاشقه. توی این طرح بستههای مایحتاج خانوادههایی که از قبل شناسایی شدن رو شبانه و طوری که توی محله معلوم نباشه میبرن و بهشون میدن. اگه دوست داشته باشید میتونید توی پخش هم حضور داشته باشید :)
آشنایی بیشتر با طرح کوچه گردان عاشق
کمک نقدی یا غیرنقدی به این طرح
و اما امشب.
سال ۸۷ یا ۸۹، درست یادم نیست کدوم یکیش. مثل اکثر شبهای قدر دیگه آماده شدم توی خونه، اعمال شب قدر رو انجام بدم. راستش توی خونه هم راحتترم هم تمرکزم بیشتره. تازه تمام برنامههای رادیو و تلویزیون دم دستمه و مثلا اگه از صدای کسی خوشم نیاد، یا خیلی کند بخونه، میتونم به راحتی کانال رو عوض کنم. غیر از بحث سلیقه و صدا، سخنرانهای مورد علاقهم آقای باقری و رفیعی هم عموما در شهرهای غیر از تهران سخنرانی دارن که از تلویزیون نشونشون میدن. دقیق یادم نیست چرا اون شب سراغ تلویزیون نرفتم ولی احتمالا کسی داشته برنامهای رو میدیده و به همین سادگی من رفتم سراغ رادیو. یه دور تمام کانالها رو چرخوندم تا یه وقت برنامهی خوبی رو از دست ندم. همینطور که بین کانالهای رادیو جا به جا میشدم صدای وحید جلیلوند باعث شد روی کانال رادیو جوان بمونم و برنامهی خدایی که در این نزدیکیست که شبهای قدر از رادیو جوان پخش میشه رو گوش کنم. اون سال وحید جلیلوند مجری بود و حافظ ایمانیِ شاعر و چند تا دیگه از هنرمندا همراهیش میکردن. صدای گرم و گیرای وحید جلیلوند با اون ابهت و فراز و فرودی که به صداش میده دل آدمو میلرزونه و جوری حرف میزنه که انگار از ته دل آدم داره با خدا حرف میزنه. خلاصه اون شب که فکر کنم شب ۱۹ ماه رمضان و شب ضربت خوردن حضرت علی(ع) بود، شیرینترین و تکرار نشدنیترین شب قدر زندگی من شد. در حینی که به برنامه و حرفهای دلیای که بینشون رد و بدل میشد، گوش میدادم، به ذهنم رسید برنامه رو یه جوری ضبط کنم. بعد با خودم گفتم امشب رو استفاده کنم، حتما تو روزای آینده فایلش رو روی اینترنت میتونم پیدا کنم. بابا عصر اینترنت و ایناست!
خلاصه کافیه توی اینترنت راجع به صدای وحید جلیلوند جستجو کنید خودتون متوجه میشید؛ جز یه سری صدا که از روی رادیوی در حال پخش با کیفیت افتضاح ضبط شده، هیچ چیز پیدا نمیشه. چند تا از لینکهایی که احتمال میدادم محتوای با کیفیتی داشتن به صفحهی مصداق محتوای مجرمانه هدایت میشدن و ... و از اون شب برام مثل یه رویای شیرین شده که از دسترسم دوره. هنوز هم امیدوارم فایل برنامهی اون شب رو پیدا کنم.
بین اون صداهای بیکیفیتی که از جلیلوند پیدا کردم، این باکیفیتترین صدایی بود که خوانش آخرین خطبهی حضرت علی(ع) قبل از به شهادت رسیدنشون هست. همین قطعه رو گوش کنید احتمالا تا حدودی متوجه حال و هوای اون شب میشید. ترکیب ادبیات و هنر و دین شاهکاره!