طبقهی اول دختر ۷ ۸ سالهای دارد. هربار که صدای نامادرش میآید یا دارد تهدید میکند به کمربند پدرش یا با سلاح خودش دنبال بچه افتاده و میزند. این را از تاپ و توپ و جیغ دخترک میفهمم.
طبقهی دوم را دیدم شکمش بالا آمده و بعد از ۹ ماه، مثل حیوان زایید!
زمانی که اولین بار در جواب گریههای بچهاش گفت زهرمار، خفهشو فلان شده، از حیوان هم به خاطر این تشبیه عذرخواهی کردم.
صبح، ظهر، شب صدای گریه و جیغ بچه میآید و مدتی بعد صدای اینو بخور، بخـــور، بخور پدرسگ و دوباره صدای جیغ و گریهی بچه.
در جوابش، نامادر فریاد میزند: خفهشو، میزنم تو دهنتا، خفهشو فلانی(نامش شبیه الهههای یونان است، شاید الهه حقارت) و صدای خوردن محکم چیزی به جایی و بعد سکوت مطلق.
وقتی صدای فحش دادنش را دوباره میشنوم افسوس میخورم که زنده ماندند!
تازگیها نامادرش شیطانی میخندد و بلافاصله با غیظ میگوید به درک! و سکوت مطلق میشود!
طبقهی سوم را ندیدم شکمش بالا بیاد ولی از خانهشان، صدای طولانی گریهی نوزاد شنیده میشود. دیگر حتی یک نامادر هم نیست این بچه را بغل کند.
#خدا_مادرم_را_فرشته_آفرید
توضیحات: این نوشته برای شرکت در مسابقهی #خدا_مادرم_را_فرشته_آفرید نزدیکا نوشته شده است که هر پست آن ۱۰۰۰ حرف ظرفیت نوشتن دارد.