امشب وقتی داشتم میمردم از خوابو کلی خمیازه کشیدمو اشک تو چشمام جمع شدو اینطور به نظر اومد که دارم از بیموضوعی گریه میکنمو، یاد این افتادم که میتونم rapper شم؟! نه بابا!
چند وقت پیش یه مطلبی خوندم و سعی کردم امتحانش کنم. هرچند که من کم حوصلهام و انتظار دارم سریع یه نشونههایی از تاثیر انجام کارا ببینم اما انصافا یه تاثیراتی رو از همون ابتدا دیدم.
داستان از این قراره که ناخودآگاه ما خیلی در دسترسمون نیست وگرنه میشد خودآگاه! اما موضوعاتی که نزدیک به خوابیدن شبانه براش مطرح میشه رو در کمال آرامش بررسی میکنه. چون خودآگاهمون خوابه! سوالای حل نشدهی ذهن رو میتونه جواب میده! اما ذوقمرگ نشید. ماهیتش خیلی شلخته و درهمه. به همین خاطر ممکنه در جاهای نامربوط و مسخرهای، جواب یا ایده بگیرید! یا اصلا به خودتون فرصت نداده باشید توی این درهم و برهمها دنبال جواب بگردید.
خودآگاه ما تا وقتی که بیداره بیشتر انرژی ذهن رو به خودش اختصاص میده و خوشبختانه تا مدت کوتاهی بعد از بیدار شدن بدن ما هم، درست بیدار نشده! این زمان همون زمان طلایی که عموم مردم با چک کردن موبایل به بهترین نحو، گند میزنن بهش! والا!
توی این مدت کوتاه بعد از بیدار شدن بهتره تو حال خودتون باشید و فکر کنید، حرف نزنید و هرچی به ذهنتون میاد رو بنویسید. مهم نیست همون موقع به نظر مزخرفه.
حالا چرا اول صبح چک کردن موبایل حرام است؟
چون نوتیفیکیشنها، اتفاقات شبکههای اجتماعی و ... شما رو وادار به واکنش میکنن و شما نمیتونید به راحتی کنش خلاقانه داشته باشید.
برای حفظ سلامتی فکم(و جلوگیری از خمیازههای هیولایی) بهتره زودتر این نوشته رو تموم کنم. خب کجا بودم؟ آهان، اون تاثیر حداقلی که اولش گفتم آرامشه که دیرتر توسط موبایل بهم زده میشه.